ديشب رفته بوديم مرکز اسلامي امام علي(ع) به غير از مراسم روتين آنجا يه سخنراني هم در ارتباط تخريب مرقد امامان حسن عسکري و امام هادي انجام شد. در ان سخنراني به نکته ظريفي اشاره شد که براي خود من هم جاي سوال بود و آن اشکالي هست که غير شيعيان به شيعيان در مورد ساخت گنبد و بارگاه براي امامان و نواده هاشون مي گيرند و در واقع آن رو نوعي شرک مي دونند.
سخنران به اين مسئله اين گونه جواب داد که اين امر مورد تاييد قرآن هست.و دليل آن آيه ۲۱ سوره کهف مي باشد. اين آيه در واقع بيان کننده قسمت پاياني داستان اصحاب کهف هست. در پاياني داستان اصحاب کهف وقتي اصحاب کهف به غار برمي گردنند و اينبار از دنيا مي روند، بين مردم بحثي در مي گيرد که حال با اين اجساد چکار بايد بکنيم. و گروهي مي گويند بياييد در انجا مسجدي براي عبادت بنا کنيم.
در اينجا ترجمه اين آيه و تفسير نمونه در اين ارتباط را مي آورم.

(ما باعث شديم آنها کشف شوند، تا به همه بفهمانيم که وعده خدا حقيقت است و تا هر شکى را درباره آخر دنيا از بين ببريم. سپس مردم در بين خودشان درباره آنها اختلاف کردند. بعضى ها گفتند، "بياييم دور آنها ساختمانى بسازيم." پروردگارشان نسبت به آنها دانا ترين است. کسانى که غالب شدند گفتند، "ما دور آنها محلى براى عبادت بنا خواهيم کرد.") سوره کهف ايه ۲۱.

(Thus did We make their case known to the people, that they might know that the promise of Allah is true, and that there can be no doubt about the Hour of Judgment. Behold, they dispute among themselves as to their affair. (Some) said, "Construct a building over them": Their Lord knows best about them: those who prevailed over their affair said, "Let us surely build a place of worship over them.")
The cave-21

(آنها چشم از جهان پوشيدند و جسدهاى آنها در غار مانده بود كه مردم به سراغشان آمدند. در ايـنجا نزاع و كشمكش بين طرفداران مساله معاد جسمانى و مخالفان آنهادرگرفت , مخالفان سـعى داشتند كه مساله خواب و بيدارى اصحاب كهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود, و اين دليل دندان شكن را از دست موافقان بگيرند.
قـرآن چـنـيـن مـى گويد: ((در آن هنگام كه ميان خود در باره كار خويش نزاع داشتند گروهى مـى گـفـتند: بنايى بر آنان بسازيد (تا براى هميشه از نظر پنهان شوند واز آنها سخن نگوييد كه ) پـروردگـارشـان از وضـع آنها آگاهتر است !)) (اذ يتنازعون بينهم امرهم فقالوا ابنوا عليهم بنيانا ربهم اعلم بهم ).
((ولى آنها كه از رازشان آگاهى يافتند (و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند) گفتند:ما مسجدى در كـنار (مدفن ) آنها مى سازيم )) تا خاطره آنان فراموش نشود (قال الذين غلبوا على امرهم لنتخذن عليهم مسجدا).
ايـن آيـه نشان مى دهد كه ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دين نه تنها حرام نيست , بلكه كار خوب و شايسته اى است .)
برگزيده تفسير نمونه .جلد سوم .
بر گرفته از سايت شهيد آويني www.aviny.com

ما پیامبری به سوی شما فرستادیم که گواه بر شماست, همانگونه که بسوی فرعون رسولی فرستادیم*
ولی فرعون به مخالفت و نافرمانی آن رسول برخواست, ما هم او را سخت مجارات کردیم*
شما اگر کافر شوید, چگونه خود را برکنار می دارید؟ در آن روز که کودکان را پیر می کند.*
وآسمان از هم شکافته می شود, و وعده او شدنی و حتمی است*
این هشدار و تذکری است, پس هر کس بخواهد راهی بسوی پروردگارش برمی گزیند.*
مزمل 15-19

Lo! We have sent to you a Messenger as witness against you, even as We sent to Pharaoh a Messenger. But Pharaoh rebelled against the Messenger, whereupon We seized him with no gentle grip. Then how, if you disbeleive, will you protect yourselves upon the Day, which will turn children grey, the very heaven being then rent asunder. His promise is to be fulfilled. Lo! This is a reminder. Let him who will, then, choose a way to his Lord.
Al-Muzzammil 19-15

خبر کوتاهی از سخرانی پروفسور لگن هاوزن راجع به شیعه شناسی دیدم که می تونین از اینجا بخونین.

اينم شرح حال ماست که هنوز دنبال گمشده ايي هستيم که از ما به خود ما نزديکتره.


سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد
وانچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي کرد

گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است
طلب از گمشدگان لب دريا مي کرد

تنها انسانهاي بزرگ قادر به توصيف انسانهاي بزرگ هستند. به اين دليل قسمتهايي از کتاب نيايش دكتر علي شريعتي که در سايت ايسنا آورده شده است را باز گو مي کنم.

«...و شما دو تن، اي خواهر! و اي برادر! كه به " انسان بودن " معنا داديد و به " آزادي " جان و به " ايمان " و " اميد " ايمان و اميد،... و با مرگ شكوهمند خويش به "حيات " زندگي بخشيديد: آري، اي دو تن! توده ما قرن‌هاست كه در غم شما و در عشق به شما مي‌گريد.»
«مگر نه عشق تنها با اشك سخن مي‌گويد؟! يك ملت، در طول يك تاريخ، در اندوه شما ضجه مي‌كند. به‌جرم اين عشق تازيانه‌ها خورده و قتل‌عام‌ها ديده و شكنجه‌ها چشيده و هرگز براي يك لحظه، نام شما دو تن از لبش و يادتان از خاطره‌اش و آتش بي‌تاب عشق شما از قلبش نرفته است. هر تازيانه‌اي كه از دژخيمي خورده است، داغ مهد شما را بر پشت و پهلويش نقش كرده است.


اي زينب (س)! اي زبان علي (ع) در كام! با ملت خويش حرف بزن.


اي زن! اي كه مردانگي در ركاب تو، جوان‌مردي آموخت! زنان ملت ما اينان كه نام تو آتش عشق و درد، بر جانشان مي‌افكند، به تو محتاجند؛ بيش از همه وقت... تو كه فريادهايي بر سر شهد قساوت و وحشت مي‌كوبيدي و پايه‌هاي قصر جنايت و قدرت مي‌لرزاندي،... برآشوب؛ تا در خويش برآشوبند و تار و پود اين پرده‌هاي عنكبوت فريب را بدرند و...


... و اي حسين (ع)! با تو چه بگويم؟


”شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل“ و تو اي چراغ راه! اي كشتي ‌رهايي!


اي خوني كه از آن نقطه‌ي صحرا، جاودان مي‌طپي و مي‌جوشي و در بستر زمان جاري هستي، و بر همه نسل‌ها مي‌گذري، و هر زمين حاصل‌خيزي را سيراب مي‌كني، و هر بذر شايسته را در زير خاك مي‌شكافي و مي‌شكوفاني، و هر نهال نشسته‌اي را به برگ و بار حيات و خرمي مي‌نشاني!


اي آموزگار بزرگ شهادت! برقي را از آن نور بر اين شبستان سياه و نوميد ما بيفكن. قطره‌اي از آن خون را در بستر خشكيده و نيم‌مرده‌ ما جاري‌ساز، و تفي از آتش آن صحراي آتش‌خيز را به اين زمستان سرد و فسرده ما ببخش.


اي كه ” مرگ سرخ “ را برگزيدي تا عاشقانت را از ” مرگ سياه “ برهاني، تا با هر قطره‌ خونت، ملتي را حيات بخشي و تاريخ را به طپش آري و كالبد مرده و فسرده عصري را گرم كني و بدان جوشش و خروش زندگي و عشق و اميد دهي! ايمان ما، ملت‌ ما، تاريح فرداي ما، كالبد زمان ‌ما، به تو و خون تو محتاج است.»

به نظر مياد که طرح از پيش طراحي شده آمريکا و اسراييل قدم به قدم در حال اجراست.
به نظر من برنامه اين بوده که اولا دشمنان اسراييل از ميان برداشته شوند دوما کنترل کامل منابع نفتي و گازي از دست صاحبان آنها خارج و به دست آمريکا و متحدانش
بيافتد.

مشخصا ايران و عراق و سوريه به لحاظ دشمني آشکار با اسراييل و دارا بودن ذخاير
عظيم انرژي از ابتدا به عنوان اهداف اصلي تعيين شدند. اضافه کنم که اينها اهداف ميان
مدت مي باشند و در دراز مدت طرح خاورميانه بزرگ و در نهايت نابودي اسلام در حال
اجراست ولي اينبار نه به صورت اشغال سرزمين بلکه با کنترل سرزمين.

طرح با روي کار آمدن بوش شروع شد و تقلب آشکاري که در انتخابات آمريکا انجام گرفت.

مثل همه جنگهاي بزرگ براي انجام اين امر بهانه اي لازم بود . ۱۱ سپتامبر . آيا مهاجمان قبلا با آمريکا ارتباط نداشته اند؟ و...
حمله به افغانستان به بهانه سرکوب تروريسم به راحتي انجام گرفت.

ولي حمله به عراق با دشواريهايي همراه شد چرا که هيچ مدرکي که بهانه هاي حمله به عراق را توجيه کند به دست نيامد، نيروهاي آمريکايي با مقاومت مواجه شدند و از طرفي برخي از متحدان آمريکا نظير کانادا و آلمان از همراهي آنها سرباز زدند.

مرحله بعدي يعني حمله به ايران قرار بود بلافاصله انجام شود، ولي مشکلات فوق
الذکر مانع از انجام آن شد.

اين مشکلات بايستي به نحوي حل مي شدند. و مهمترين مسئله در اين ميان براي
آمرييکاييان از دست دادن زمان بوده است. از اين رو اروپاييان مامور به سرگرم کردن ايران
براي خريد زمان شدند. ۲ سال زمان بر سر برنامه هسته ايي ايران به راحتي و با ساده لوحي مسيولان ايراني از دست رفت.

اکنون زمان مناسب فرارسيده است.مجموعه شرايط زير را مي توان زمينه هاي فراهم شده جهت حمله به ايران برشمرد.

۱. شروع رياست آمريکا در شوراي امنيت.
۲. روي کار آمدن احمدي نژاد در ايران و اظهارات تند و ابلهانه او.(روي کار آمدن احمدي نژاد را نتيجه فعاليتهاي جاسوسان آمريکا و اسراييل در ايران مي دانم.)
۳. روي کار آمدن دو دولت موافق با سياستهاي آمريکا در کانادا و آلمان.( اين امر به
طور اتفاقي نبوده است بلکه در نتيجه سياستهاي آمريکا و اسراييل و حمايت آنها بوده
است.)
۴. رسيدن پرونده هسته اي ايران به شرايط حساس.
۵. حضور کماندوهاي اسراييلي در مرز ايران و ترکيه و تمرين نظامي آنها.
۶. تحت فشار قرار دادن مضاعف سوريه.
۷. حضور هواپيماهاي جاسوسي آمريکا و اسراييل بر فراز ايران.

در حال حاضر جنگ ايران و آمريکا را شروع شده بايد فرض کرد چرا که به طور قطع پرونده
ايران به شوراي امنيت ارجاع خواهد شد. فرصت تا مارچ تنها انتظار براي اتمام
زمستان است.

در صورت عملي شدن تهديد مکرر ايران به خروج از NDP جرقه اين حمله زده خواهد شدو
کمترين نتيجه اين جنگ تجزيه ايران خواهد بود.

چه چاره ايي بايد انديشيد؟